I returned to the city that once had a name
'Cause after what happened, it could not be the same
But in a rain swept alley
Your sweet scent seemed to pervade
The oppressive air
And the clocks ticked slowly
As if their hands were afraid
To run out of time
We haven't met for what seemed like forever
5 or 6 years must have gone by
I tried to forget - what a hopeless endeavor
Nevertheless, I avoided your eyes
As if the halcyon past we had dreamed away
Was something to think of "only some day"
And in the dead of an endless summer's night
I caught a glimpse of what once seemed eternal
And underneath the stars which lost their light
That once seemed infernal
I reminisced about a long lost future
In which the halcyon past we had dreamed away
Was something to think of "maybe one day"


بازگشتم، به شهری که زمانی نامی داشت

چرا که پس از آنچه اتفاق افتاد، نمیتوانست مثل قبل باشد

اما در کوچه های شسته با باران

عطر شیرینت انگار 

هنوز در هوای سنگینش حس میشد

و تیک تاک ساعت ها کند شده بود

انگار که دستانشان میترسید

که فرصت را از کف بدهند

ما برای مدتی که شبیه همیشه بود آشنا نشده بودیم

انگار چند سالی گذشته بود

سعی کردم فراموش کنم. چه کوشش نا امیدانه ای

با این حال از چشمانت پرهیز کردم

گویا روز های آرام گذشته که همچو خوابی گذشتند

چیزی بود که "فقط چند روز" یادش کنیم

و در انتهای یک شب تابستانیِ بی انتها

به چیزی که شبیه ابدیت بود نظر کردم

و در زیر ستارگانی که اکنون نورشان گم شده بود

اما زمانی همچو شعله فروزان بودند

آینده ای را به یاد آوردم که مدت ها پیش از دست رفته بود

که در آن، روز های آرام گذشته که همچو خوابی گذشتند

چیزی بود که "فقط چند روز" یادش کنیم

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: